جان و جانان توئی چه پنداری


باش یکتا دوئی چه پنداری

از حدوث قدم چه می گوئی


کهنه و نو ، نوی چه پنداری

گفتمت عاشقانه می ، می نوش


قول ما نشنوی چه پنداری

راه میخانه را غلط کردی


به خطا می روی چه پنداری

ما چنین مست و تو چنان مخمور


تو چو ما کی شوی چه پنداری

یار در خانه و تو سرگشته


در به در می روی چه پنداری

می و جامی و سید و بنده


نعمت الله توئی چه پنداری